خلاصه :
در جلد پنجم از مجموعه «دژ سرخ»، فراگو قاتل و پسرش، همراه با سربازان شرورش، قصد تصاحب دژ کوه سالامندسترون را دارند تا گنج بزرگ گورکنهای حاکم بر آن را به چنگ آورند.
از سوی دیگر، شمشیر مارتین دلاور از دژ سرخ دزدیده میشود و سمکیم و آرولا از دژ سرخ خارج میشوند تا شمشیر را پس بگیرند.
مارا و پیکل که از شیوه یکنواخت زندگی سالامندسترون خسته شدهاند، به دنبال ماجراجویی سالامندسترون را ترک میکنند.
و همه شخصیتهای خوب و بد کتاب، صفحه به صفحه، درگیر ماجراهای سخت و تلخ میشوند.
با آنها همراه و در ماجراجوییهای آنها شریک شوید و تلخی شکست و شیرینی پیروزی را بچشید.