دختر مدیر سیرک


  • ناشر: گندمان
  • مکان نشر: تهران - تهران
  • تاریخ: ۱۳۸۷

    فارسی

  • نوع: کتاب چاپی
  • تعداد جلد:
  • شماره جلد: ۰
  • تعداد صفحات: ۳۲۰
  • شابک: ۹۷۸-۹۶۴-۹۶۲۷۴-۷-۲
  • رده بندی کنگره:
  • رده بندی دیوئی: ۸۳۹.۸۲۳۷۴
  • شماره کتابشناسی ملی:
  • قیمت: ۴۸۰۰۰

خلاصه :

رمان جادویی از نویسنده کتاب پرفروش دنیای سوفی 
پانیا مانینا، هنرمند بندباز سیرک، سقوط می‌کند و دچار شکستگی در گردن می‌شود. در حالی که مدیر سیرک برای کمک روی او خم می‌شود، گردنبندی از کهربا دور گردن او می‌بیند، درست شبیه همان چیزی که شانزده سال پیش روز تولد فرزندش و قبل از اینکه او در سیلابی ناپدید شود به گردن او آویخته بود.
موضوع این رمان جادویی پدری است که فرزند گمشده‌اش را پس از مدت‌ها پیدا می‌کند. این داستان توسط پیتر، جذاب‌ترین شخصیت یوستین گوردر پس از سوفی، که نوجوانی خیال پرداز است روایت می‌شود که بعدها تبدیل به داستان سرای شرور و آزاردهنده‌ای می‌شود. 
پیتر به جای اینکه خود یک نویسنده باشد، از راه فروش داستان‌ها و ایده‌هایش به نویسندگان حرفه‌ای که از نویسندگی منحرف شده و رنج می‌برند، امرار معاش می‌کند. این کسب و کار پرسودی است اما همانطور که او مانند عنکبوت در مرکز تار خود نشسته است، خود را در دامی می‌بیند که برای خودش ساخته است. 
این داستان ترکیبی است خلاقانه از فانتزی و واقعیت که برای مخاطب خواندنش ساده و فوق العاده است.

 

نقد کتاب :

«پیتر اسپایدر»، پسربچه‌ای باهوش با دقت تخیل و داستان‌سرایی بالا بود که با مادرش زندگی می‌کرد. او در دوران کودکی داستان ساختگی دختر مدیر سیرک را برای مادرش بازگو کرد. پیتر بعد از مرگ مادر، با دختری به نام «ماریا» آشنا می‌شود که به پیتر پیشنهاد ازدواج می‌دهد، به این شرط که بعد از به دنیا آوردن فرزندشان از هم جدا شوند. پس از چندی آنها صاحب دختری می‌شوند و بعد از مدتی ماریا و دخترش «پاپیت» از او جدا می‌شوند و پیتر با مردی به نام «یوهانس» آشنا می‌شود. یوهانس به او پیشنهاد می‌کند آنچه را که در قالب داستان در سر دارد به صورت کلمات قصار به او و نویسندگان دیگر بفروشد، او نیز می‌پذیرد و بعد از یک سال به عنوان ویراستار مطالب ادبی ترجمه شده، در یک موسسۀ انتشاراتی در بولونیا مشغول به کار می‌شود. بعد از مدتی ناشری به نام «لوئیجی» به او می‌گوید بعضی نویسندگان، از یک کار نغز، طرح داستان را می‌گیرند و بعد کتاب می‌نویسند. لوئیجی دریافته بود که این شخص همان پیتر اسپایدر است و به او گفت یکی از داستان‌هایش به نام «کالبدشناسی قتل سه‌گانه»، در دو جا به چاپ رسیده است. اما پیتر هرگز یک داستان را برای دو نویسنده بیان نکرده بود. در یک لحظه به یاد آورد که بیست و شش سال پیش برای ماریا این داستان را تعریف کرده بود. به پیشنهاد لوئیجی، او برای رهایی از این مخمصه بولونیا را ترک و با این تصمیم مسیر زندگی‌اش تغییر می‌کند.

دختران