خلاصه :
سیزده قرن گذشته، چیزی هم تا پایان قرن چهاردهم نمانده است؛ اما هنوز درد جوان عاشق پیشه کوفی تمام نشده است. آتشی که او در آن میسوزد، از هرم کوره آهنگران هم سوزانندهتر است.
ماجرای ایوب نه تنها عجیب که دردناکترین اتفاق روز کربلاست. آنجا که او شمشیر میکشد و در برابر کسی قرار میگیرد که همه چیزش از اوست. آیا او کار را تمام میکند؟ آیا وسوسههای ناتمام دامن او را هم میگیرد؟