دلنوشت
۱
با هم آلودگی دوستت دارم«حسین»
خلاصه :
...خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما🍂
باز نام تو شده زینت هر محفل ما🍂
جز غم عشق تو ما را نبود سودایی🍂
عشق سوزان تو آغشته به آب و گل ما🍂
خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما🍂
باز نام تو شده زینت هر محفل ما🍂
جز غم عشق تو ما را نبود سودایی🍂
عشق سوزان تو آغشته به آب و گل ما🍂
سرچه باشدکه به پای تو گذارم ان را جان چه قابل که تو از من بپذیری ان را
پیارسال
کاش زمین قصه میگفت
کاش زمین شعر میسرود
اگر زمین قصه میگفت
قصه خون حسین
قصه ی نخلهای سوخته در امتداد رود ………….
و دل سودازده مان را بدنبال خویش به صحرای خون و جنون میکشانیم،
و در میان چکاوک شمشیرها و باران نیزهها از میان خیمهها میگذریم.
♥♥♥♥
انگار برای حسينی شدن ما ، راهی جز بی حسین شدن زینب نبود.
ماه محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر تسلیت باد .
یاحق
M.Esh
پیارسال