خلاصه :
خشنترین، ماهرترین و پرس سابقهترین جاسوسهای دنیا فقط به دنبال یک نفر بودند: مرد سبز شش هزار ساله. به دام انداختن این مرد باستانی، آرزوی دست نیافتنی صدها جاسوس و پلیس بینالمللی بود. آنها با شنیدن خبری کوتاه و پیدا شدن رد پایی از او در سرزمینی دور، بار سفر میبستند تا او را به دام بیندازند. اما مرد شش هزار ساله همیشه در حساسترین لحظهها، یعنی زمانی که جاسوسها گمان میکردند دو سه قدم بیشتر با او فاصله ندارند، به طرزی معجزه آسا میگریخت. آن وقتها ماهها و گاهی سالها طول میکشید تا کسی خبری و رد پایی از او پیدا کند.