خلاصه :
وایولت، کلاوس و سانی بودلر به دنبال مکانی امن، از بیمارستان ترسناک سر در میآورند و قرار میشود که در قسمتی از بیمارستان به صورت داوطلبانه کار کنند. بچهها در محل کار جدیدشان از موضوعی با خبر میشوند که امیدی را در دلشان زنده میکند، ولی پیش از آنکه فرصت کنند آن را پی بگیرند، دوباره سر و کله کنت اولاف و همدستان چندش آورش پیدا میشود.